عوامل کمروئی کودک

از نقطه نظر متخصصان بهداشت وسلامت روان، کمروئی کودک و انزواطلبی کودک یکی از جدی ترین مشکلات کودکان است، هر چند ممکن است از نظر والدین چندان مشکل نیاید، کودک کمرو هرچند که برای والدین ناراحتی ایجاد نمی کند، ولی ممکن است به سبب رنج ناشی از احساس ناامنی و بیکفایتی در خویش یکی از ناشادترین کودکان باشد و در نتیجه پیوسته به دنیای درون خویش پناه ببرد. اگر در مورد رفتار غیر اجتماعی آنان چاره ای اندیشیده نشود،این کودکان احتملا خطرناکترین و مساعد ترین وضعیت را برای ابتلاء به اکسیزورینی خواهد داشت. یک تجربۀ موفقیت آمیز در یک فعالیت گروهی، برای این گونه کودکان آغاز خوبی است. کودک منزوی نیاز دارد که احساس کند عضو با ارزش یک یا چند گروه است. او هرگاه در فعالیت های زندگی واقعی ارضاء شود، نیازی به عقب نشینی به میدان رویاهای خویش برای رضای خواسته های اساسی اش نخواهد شد. هر گاه شرکت کودک در فعالیتی با تحسین دیگران همراه باشد، او تشویق به تکرار عمل موفقیت آمیز خویش در موقعیت های گروهی خواهد شد. موفقیت در یک عمل تا حد زیادی در بالا بردن اعتماد به نفس کودک، و نتیجتاً در تغییر نگرشهای کودکان دیگر نسبت به او تاثیر خواهد گذاشت.

پیشنهادات عملی زیر می تواند تاحدود زیادی زمینۀ کمک به کمروئی کودک و گوشه گیر آن مفید و موثر باشد:

  1. با پذیرفتن رفتار نامطوب کودک می توان به او اطمینان بخشید؛

    اغلب میبینیم که کودک ترسو و منع شده، با رفتار پراشگران خویش سعی می کند به خود اعتماد ورزد. شاید این نخستین گام در نیل به اعتماد به نفس است. او باید احساسات خود را ابراز کند، تا آنکه پذیرش یابد و آنگاه به تغییر آن ها بپردازد. کودکی که پیوسته در انجام هر کاری منع شده است، در آغاز احساسات خود را بسیار ناشیانه و ناپسند و گاه اغراق آمیز بیان می کند، و گاه نیز رفتار او به سطحی پاین تر از لحاظ سنی تعلق می یابد؛ زیرا به علت نوع واکنش افراد، از ابراز احساسات خویش پیوسته می ترسیده است، و نمی توانسته آن را بیان کند، در نتیجه به رفتار زمان های قبل خویش باز می گردد. با کمک و راهنمایی می توان او را در گذرانیدن سریع این مرحله یاری کرد. باید پذیرفت که این، دوره کوتاه از ابراز احساسات، ناپخته تر از سن واقعی کودک است. او باید احساس کند که با وجود آن که این عمل خوب نیست ولی پذیرفته شده است. با پذیرش بیشتر بزگسالان و ارائه راه های دیگر برای بیان رفتار، به تدریج این مرحله نیز خاتمه می یابد.

  2. در کودکان اعتماد به نفس به وجود آوریم؛

    برای احساس امنیت و شایستگی، ابراز احساسات، اساسی و ضروری است. کودک که می گوید: <من می ترسم> کمتر از کودکی که تسش را بیان نمی کند، می ترسد. کودکی که به یک شخص غریبه می گوید: <برو بیرون، من تو را دوست ندارم> سریع تر از کودکی که هیچ چیزی به زبان نمی آورد و تنها به گریستن می پردازد، راه کنار آمدن با احساسات خویش را می آموزد. روانشناسان عقیده دارند که کودکی که در سال های نخستین زندگی خویش پرخاشگر است، در مقایسه با کودک که زود تسلیم می شود، شانس بهتری برای سازگاری مناسب در دوره نوجوانی دارد؛ زیرا کودک پرخاشگر حداقل درمورد احساسات خویش شیوه ای را آموخته و به مورد عمل درآورده است.

  3. تجارب موفقیت آمیز در کودک ایجاد امنیت می کند؛

    کودکی که نیازهایش برآورده شده، در مقایسه با کودکی که پیوسته ناکامی را تجربه کرده است، از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار است. کودک نیاز دارد که والدین احساسات مثبت او رابپذیرند و پاسخ دهند. باید آماده باشیم لبخند او را جواب دهیم، دستی را که به طرف ما دراز شده با گرمی بگیریم و آغوش خود را هنگامی که کودک نیاز به محبت دارد برای او بگشاییم. اگر این کارهارا برای رفع نیازهی او، و نه نیازهای خودمان انجام دهیم، می توانیم اطمینان یابیم که او در مسیر اسقلال بیشتری یاری کرده ایم.

  4. آموزش صحیح، در گسترش رشد احساس شایستگی کمک می کند؛

    به جای این که بر روی کارهایی که کودک نمی تواند انجام دهد تکیه کنیم، باید توجه کودک را به آنچه که می تواند انجام دهد، معطوف کنیم. باید رفتار مطلوب و مورد قبول  نه رفتار نامطلوب را به او نشان دهیم و به او بیاموزیم که احساسات خویش را ار مجراهای سازنده ئ نه مخرب که در اوم احساس گناه به وود می آورد، ابراز نماید.زمانی که لازم است او حین انجام کاری متوقف سزیم، این کار را آن چنان با دقت و ظرافت نجام دهیم که احساس شرمندگی و ناکامی نکند. قبل ازابراز احساسات به شیوه های نامطلوب، با پیشنهادات و راهنمائی های لازم را به او بنماییم.

پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید در بحث شرکت کنید؟
به راحتی می توانید شروع کنید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید برایتان جالب باشد:  عوامل دروغگوئی کودک