احساس ناامنی کودکان

الگوهای رفتاری که نشانگر احساس ناامنی است، عبارتند از:

  • رفتارهای دفاعی؛

    رفتار دفاعی معمولاً نشانۀ ناامنی است، و اغلب کودکان احساس ناامنی خویش را به شیوه های پرخاشگرانه دفاعی ابراز می کنند، و شیوه های برخورد کودکان دیگر را نمی پسندند. کودک برخوردار از امنیت، هنگامی که کودک دیگری به او نزدیک می شود احساس تهدید و خطر نمی کند، بلکه دوست شدن با او را ساده می یابد؛ در حالی که کودکی که احساس ناامنی می کند نسبت به کودکان دیگر احساس غیر دوستانه و گاه خصمانه دارد. کودک امن به سهولت در تجارب گروهی شرکت می کند، و کودکی که احساس ناامنی می کند به علت ترس از دست دادن چیزی، قادر به این تجربه نیست. مشکل او خودخواهی و منظوی بودن نیست، بلکه درجه امنیت خاطر مشکل واقعی اوست که باید تغییر و تعدیل شود.

مثلاً وقتی کودک، خانه ای را که علی درست کرده است خراب می کند، علی به گریه میافتد و به شدت به کودک حمله ور می شود. با شناخت این که علی در تمام مواقعی که چنین اتفاقی میافتد این گونه رفتار نمی کند، بلکه در مورد تعدادی از بچه های گروه، احساس راحتی و اطمینان خاطر می کند و مداخله و حتی مزاحمت آنان را بدون احساس درماندگی پاسخ می دهد، و به گروه دیگر به شدت حمله ور می شود، می توان نتیجه گرفت علی در روابطش با بعضی از کودکان ناامن است.

  • مکیدن انشگت؛

    مکیدن انگشت مانند هر رفتار دیگر یک نشانه و علامت است، و احتمالاً نیاز کودک را به اطمینان و امنیت بیشتر بیان می کند. شاید دنیای او دنیای دشواری است، و او بیش از آنچه آمادگی دارد توقع دارند. از او می خواهند ساکت باشد، به هیچ چیز دست نزند، و رفتاری مانند بزرگسالان هنگام غذا خوردن و یا موقعیت های اجتماعی داشته باشد، و قوانین و مقررات آنان را درک و اجرا کند.فشار تحمل همۀ این انتظارات و توقعات، و یا شکست در رسیدن به آنها، احتمالاً آنچنان بزرگ است که کودک در جستجوی یک منبع آرامش نامشروع بر می آید، و به انگشت مکیدن پناه می برد.

در برخی موارد دنیای کودک بسیار دشوار است. زیرا کودک باید به خواسته های مختلف متعددی پاسخ دهد: مثلاً “بیا یک بوس به بابا بده” لحظه ای بعد “من را اذیت نکن”، “راحتم بگذار”، و …، که همه این ها فشاری است بر کودک و او را گیج می کند. ممکن است دنیای کودک بر اثر تغییرات پیاپی دشوار باشد؛ انتقال از خانه ای به خانه ای دیگر، از شهری به شهر دیگر و بالاخره ورود کودک دیگری به خانواده که الگوی روابط در هم میریزد. در نتیجه کودک با مکیدن انگشت، به موقعیتی عقب نشینی می کند که افراد توفعی از او نداشته باشند.

باید توجه داشت که دلیل رفتار کودک هر چه باشد، کودکی که در سن سه یا چهار سالگی اصرار در مکیدن انگشت دارد، با فشارهای و تنشهائی بیش از آنچه قادر به رفع آن هاست مواجه می باشد. او با مکیدن انگشت خود به ما پیامی می دهد و ما باید آن را بفمیم. هرگز نباید فشار بر او را با دور ساختن او از تنها راه گریزش از فشار، زیاد کنیم، بلکه باید تنش های او را در زندگی کاهش دهیم، زندگی را برای او ساده تر و راحت تر سازیم، و به او فرصت بیشتری جهت احساس امنیت و شایستگی بدهیم، تا او خود در صدد یافتن انواع دیگر رفتار ارضاء کننده برآید.

  • عادات عصبی؛

    عادات عصبی نشانه های رفتار تناسازگارند، کودکی ممکن است تنها و ناراحتی هائی را که احساس می کنند از طریق جویدن ناخن، لوله کردن و به هم پیچیدن لباس خود، مکیدن اشیاء، کندن مو، شب ادارای و رفتارهای دیگر ابراز کنند.

باید توجه داشت که حمله کردن مستقیم به نشانه های رفتاری کودک و یا امکار نیاز به وجود مجرائی برای ابراز ناراحتی وسیله کودک، می تواند بسیار مضر باشد. ما باید ین به اصطلاح “عادت عصبی” را به عنوان علائم ناسازگاری به دقت مشاهده کنیم، و قبل از آن که انتظار داشته باشیم نشانه ها ناپدید شوند، سعی کنیم علل را بیابیم و از بین ببریم. سعی در از بین بردن معلول و یا نشانه ها، صرفاً کودک را وا می دارد تا راه دیگری برای بیان و یا تخلیه فشار های درونی خویش بیابد؛ مثلاً کودکی که انگشت خود را می مکد ممکن است به ناخن جویدن روی بیاورد. باید این حقیقت را به خاطر بسپاریم که انواع مختلف رفتار، دارای معانی و دلایل خاصی است که نادیده گرفتن آن ها گاه بسیار مخاطره آمیز خواهد بود.

  • لکنت زبان؛

    کودک با شیوه های گفتاریش دربارۀ خود به ما مطلبی می گوید. در سالهای پیشدبستانی کودکانی را می بینیم که کلماتی را به کار دارای آهنگ و قافیه های شکسته و لرزان و گاهی تکراری است. این گونه کودکان که صحبت کردن را تازه آموخته اند اغلب نمی توانند کلمات را به سرعتی که می خواهند ادا کنند. این مانع در عده ای از کودکان، آغاز لکنت زبان خواهد بود. تکرار دو قافیه شکسته در آهنگ صدا که عنوان لکنت زبان می شناسیم به خودی خود نشانه ای از فشار و تنش در کودک است. این فشار ها ممکن است موقتی و معلول انباشته شدن تجارب غیرمعمولی و فرسایش و یا بر اثر هیجانات زیادی که در مسیر رشد او واقع شده است، باشد. از سوی دیگر فشارها ممکن است دائمی و نتیجۀ تعارضها در رواط خانوادگی کودک و انباشته شدن خصومتهائی باشد که هیچ گونه مخرج و مفری برای ابراز به دنبال ندارد.

هرگاه در درمان، تاکید را بر نشانه ها و علائم یعنی ناقص حرف زدن بگذاریم، نتیجۀ آن احتمالاً اختلالات گویائی جدی و طولانی خواهد بود. عده ای از متخصصان گفتار درمانی معتقدند که لکنت زبان به واقع مشکلی ایجاد نمی کند، مگر آنکه کودک آنرا تشخیص دهد و از مبتلا شدن به لکنت زبان به تدریج احساس ترس و وحشت کند. اگر این مطلب درست باشد لازم است که از جلب توجه کودک به نحوۀ گفتاریش اجتناب ورزیم، یعنی هرگز از کودک نخواهیم که “بسیار خوب، حالا مکث کن و دوباره آهسته تر مطلب خود را بگو”، بلکه باید طرز گفتار او را بپذیریم و شرایطی را که به وجود آورندۀ آن هستند از بین ببریم.باید هنگام حرف زدن کودک، تمام توجه خود را به او معطوف کنیم، تا نیاز در خود برای سریع حرف زدن احساس نکند. می توانیم خود در صحبت کردن با او آهسته حرف بزنیم، تا الگوئی برای او قرار دهیم که آسانتر و موفق تر با ما صحبت کند. ولی بیش از همه لازم است این حقیقت را بپذیریم که لکنت زبان نشانۀ فشارها و انتظارات و توقعات فراوانی است که از کودک می رود، و اگر می خواهیم الگوهای گفتاری او را تغیر دهیم، باید از این توقعات بکاهیم. توقع اجرای معیارها و شیوه های رفتاری بزرگسالان هنگام غذا خوردن، خوابیدن، تمیز ماندن، ساکت و آرام نشستن و غیره را باید در مورد این گونه کودکان نادیده بگیرم. زیان لکنت زبان نه تنها بازتابی از اختلالات گفتاری، بلکه نمایانگر ناراحتی های عاطفی و احساسی کودک است.

هر گاه کودک به کتاب علاقه مند است باید برای او کتاب را به آهستگی و به روشنی و با تلفظ صحیح کلمات بارها بخوانید. فرستادن کودک به مهد کودک ها و کودکستان ها زیر نظر مربیان آگاه می تواند مفید و موثر واقع شود، زیرا به کودک فرصت می دهد تا گفتار صحیح ادا شده را بشنود.

به طور کلی خانواده به عنوان نخستین پایگاه آموزش و پرورش و از اساسی ترین عوامل در تشکل شخصیت کودک است. نتیجۀ صدها تحقیق و پژوهش علمی و تجربی نشان می دهد که معمولاً احساس ناامنی کودکان و ناسازگاری آنان در محیط های نامساعد خانوادگی وجود دارد، و بازتاب محیط های سرشار و آکنده از عشق و تفاهم و دوستی، کودکان شاد، سازگار و دارای اعتماد به نفس می باشد.

2 پاسخ
  1. ناشناس
    ناشناس says:

    سلام همه این مطالب صحیح اما وقتی مادر در محیط نا امن است و پدر قابل پیش بینی نیست گاهی با مادر و گاهی علیه مادر است در آن صورت چطور این مادر میتواند حس امنیت به فرزندانش بدهد. پدری که با حرف های خاله زنکی دیگران زندگی را به کام خانواده تلخ میکند را چطور باید با او برخورد کرد؟

    پاسخ دادن

تعقیب

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید در بحث شرکت کنید؟
به راحتی می توانید شروع کنید.

پاسخ دادن به نبرد لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شاید برایتان جالب باشد:  مشکلات کودکان و نوجوانان